در برگ ریز درد٬ لگد کوب می شوی
سروی ٬ ولی تکیده تر از چوب می شوی
با گیسوان سربی و آن چهره صبور
داری شبیه حضرت ایوب می شوی
قانون عشق ٬ سوختن است و بقدر درد
محبوب آستانه محبوب می شوی
مانند آفتاب ٬ دلم سخت روشن است
من خواب دیده ام..........................
.......................به خدا خوب می شوی
دلم گرفت.....
دلم گرفت ای هم نفس..
پرم شکست تو این قفس ...
تو این غبار ....تو این سکوت...
چه بی صدا ...نفس نفس...
از این نا مهربونی ها دارم از غصه می میرم...
رفیق روز تنهایی یه روز دستاتو می گیرم...
دو همنفس
دوهمصدا
دو همزبون
تو ای پایان تنهایی...پناه آخر من باش...
تو این شب مرگی پاییز ... بهار باور من باش...
تو این شب مرگی پاییز............بهار باور من باش...
سلام . خوبی این قالب جدیدو از کجا میاری ؟ برات پیام زدم جواب ندادی
سلام نازنین جان خسته نباشی همه نوشته های قشنگتو خوندم از صفحه وبتون هم خوشم آمد از اینکه با من همراه شدی وبهم سر زدی متشکرم امیدوارم دوستیمان تداوم قشنگی داشته باشه ..متشکرم وبا رویا های عاشقانه ات قشنگ زندگی کن ..شاد وتندرست باشی
میتونم از مطالبت استفاده کنم؟ اخه قشنگند