دختر تنها

دختری که به دنبال دوست می گردد

دختر تنها

دختری که به دنبال دوست می گردد

ما دوباره سبز می شویم...

تو به چشم من آبرو بده... 

من به چشم های بی قرار تو قول می دهم 

ریشه های ما به آب... 

شاخه های ما به آفتاب می رسد 

ما دوباره سبز می شویم.  

 

  

 

 قصه یک دل...

گفتمش دل می خری ؟ پرسید :چند

گفتمش دل مال تو ،تنها بخند...

 

خنده کرد و دل زدستانم ربود

تا به خود باز آمدم او رفته بود ...

 

دل ز دستانش زمین افتاده بود

جای پایش روی دل جا مانده بود...

 

نظرات 3 + ارسال نظر
آشنا چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:41 ب.ظ http://lovingclass.blogsky.com/

سلام ,
نمی دونم چرا این روزها خیلی ها می گن تنها هستیم .
حتی تنهایی هم از این عنوان خسته شده و می گه به خدا آدم ها تنها نیستند !

فرهاد پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ق.ظ http://www.dayblack.blogsky.com

سلام نازنین جان خسته نباشی لذت بردم از شعرها ونوشته های با احساس ولطیفتان امیدوارم موفق باشید ودوستیمان تداوم یابد شما هم به این حقیر سر بزنید ازدیدار مجددتان خوشحال می شوم .

مهراب جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:53 ق.ظ http://mehrab.blogsky.com

سلام .دوست من

ممنون که نظر دادی.در مورد معجزه ی ذهن نظر میخوام عزیز

شاد وپیروز مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد